کد مطلب:36648 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

پیام قصه آدم در قرآن











از بیان قرآن درباره ی رانده شدن آدم از بهشت و آمدنش به این جهان خاكی چه معنایی می توان دریافت كرد؟ آیا خلق این جهان و حیات انسانی در آن ناشی از یك خطا در خلقت بوده است؟ و ما بهشتی بوده ایم اما جد ما آدم، ما را به این «دیر خراب آباد» آورده و گرفتار شیطان كرده است؟ یا تمام آنچه بر سر آدمی آمده برنامه ی الهی بوده است و خدا می خواسته كه چنین وضعی پدید آید. به تعبیر دیگر، آیا بودن ما در این جهان، جزیی از مسیر تكامل ماست یا انحرافی از مسیر؟

دریغا كه مفسران قدیم و جدید به قصه ی آدم فقط از دریچه اخلاقی یا از منظر علم طبیعی نظر كرده اند و بحثهای فراوان در این باب درانداخته اند كه آیا قصه ی آدم با نظریه ی داروین مطابقت دارد یا نه، آیا وجود انسان مسبوق به حیات جانداران دیگر است و از تكامل زیستی آنها پدید آمده یا نوع منحصر به فردی است؟ یا بحث كرده اند كه آیا شیطان از ملائك بوده یا جن؟ اگر از ملائك نبوده چگونه خود را مخاطب فرمان به سجده یافته است؟ آیا امر سجده به آدم امر تكوینی بوده یا تشریعی؟ آیا امكان سرپیچی از آن وجود داشته است یا نه؟ سجده نكردن شیطان بر آدم هم از سر غیرت عاشقانه بوده (قول حلاج و عین القضاه)[1] یا از سر معصیت مستكبرانه؟

همه این بحثها نیكو و آموزنده اند، اما یك بحث دیگر هم هست كه حافظ حكمت آموز بدان اشاره می كند:

[صفحه 175]

من آدم بهشتی ام اما در این سفر
حالی اسیر عشق جوانان مهوشم


بخت ار مدد كند كه كشم رخت سوی دوست
گیسوی حور گرد فشاند ز مفرشم


(دیوان حافظ، غزل 338)


صفحه 175.








    1. تفصیل رای حلاج و عین القضاه را در یادداشت مترجم كتاب زیر بجوید: تصوف اسلامی و رابطه ی انسان و خدا، نیكلسون (رینولد.1)، ترجمه محمدرضا شفیعی كدكنی (انتشارات توس، 1358)، صص 172 -201.